قضيه "صیغه" در جامعه ایرانى چه قبل از انقلاب وچه بعد از آن حاضر است. در اين رابطه چندی پیش کتاب "ازدواج موقت در ایران" از دکتر کلودیا یعقوبی که پژوهشی درباره پدیده "صیغه" در ایران است منتشر شد.
خانم یعقوبی در گفتگو با روزنامه "كيهان.لندن" تصريح كرد كه وى در کتاب "ازدواج موقت در ایران" وضعیت کنونی ازدواج در ایران را نه فقط به عنوان یک پدیده بلکه به عنوان مجموعه ای از عملکردها، هویتها ومعانی که در طی قرن بیستم وبیست ویکم تحول پیدا کردهاند، بررسی كرد
به گفته یعقوبی، "با تمرکز بر تولیدات فرهنگی ایران در قبل وبعد از انقلاب، در عین حال فراتر از حوزههای ادبی وسینمایی رفتهام ویک بررسی عمیق از این پدیدهی اجتماعی بحثبرانگیز ارائه دادهام که البته موضوع توهینآمیزی برای فمینیستهای ایرانی است".
وى توضيح داد كه "بعد از انقلاب ۱۹۷۹ دولت شروع به تشویق ازدواج صیغهای برای مردان متاهل ومجرد وزنان مجرد کرد. ناگفته نماند که دولت ازدواج موقت را به عنوان منبع درآمدی برای زنان بیوهی مانده از جنگ در نظر میگرفت. در عین حال، وسیلهای برای ارضای نیازهای جنسی مردان طبقات پایین که توان مالی برای ازدواج دائم نداشتند".
بطور مثال، متن وپیام عملی فیلم "زندگی خصوصی" حكايت دارد از زنی از طبقه متوسط كه برای ارضای نیازهای جنسی خود وارد ازدواج موقت با یک مرد متاهل اصلاحطلب وقبلا اصولگرای افراطی ضدحجاب میشود. نتیجه این رابطه جنسی آبستنی اوست. ولی مرد مسئولیت پدری را قبول نمیکند واز زن میخواهد بچه را سقط کند.
خانم یعقوبی ديد كه "اين فیلم حاوی این پیام تلویحی است که زنی که خواهان حقوق برابر با مرد است زنی است غیر قابل کنترل، غیرمتعادل، غیرمنطقی وتهاجمی. به این ترتیب فیلم در عمل وشاید هم بدون آنکه فیملساز قصد آن را داشته باشد، القاء میکند که برخلاف ادعای دولت که زن صیغهای دارای وضعیت حقوقی است، در عمل دارای حقوقی بسیار محدود واندک است".