اجتماعي

گزارش: سیستان و بلوچستان، محروم‌تر از همیشه

magdy

خبرگزارى "ایلنا" در گزارشى نوشت "منطقه‌ای به نام کوه بیرک شرقی در بخش ایرندگانِ شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان با حدود بیست پارچه آبادی و روستا، نه یک متر لوله‌کشیِ آب دارد، نه یک متر جاده.

به گفته‌ی اهالی اکثریت مدارس این منطقه یا کپری هستند و یا اتاق‌های فرسوده‌ی گلی و در بهترین حالت کانکس.

بر اساس اين گزارش، خشکسالی امکان کشاورزی و دامداری را از مردم آن منطقه گرفته و اهالی در بدترین وضعیت ممکن به سر می‌برند. بزرگترین دغدغه‌ی مردم این روستا هنوز آب و نان است و سهمشان از زندگی، کمتر از هیچ. 

به گفته "ایلنا"، این وضعیت فاجعه‌باری است که نه تنها در سیستان و بلوچستان که در خوزستان، ایلام، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد و در بسیاری از روستاهای ایران می‌بینیم.

کار اصلیِ اهالیِ روستاهای کوه سرد بیرک، دامداری و بعد کشاورزی است اما خشکسالی سالهاست که چشمه‌های منطقه را خشکانده است.

اهالی می‌گویند: «نمی‌خواهیم از روستا برویم، اصلا کجا برویم؟ برای ما چاه حفر کنند و یک موتور که آب را بیرون بکشد و مقداری لوله که آب را به منزل مسکونی و زمین‌ها برساند.»

به گفته‌ی اهالی، ایرندگان معادن زیادی دارد که عده‌ای آن معادن را ثبت کرده‌اند و رفته‌اند. آن‌ها می‌گویند: «اگر همین معادن بهره‌برداری شود عده‌ای از اهالی می‌توانند کار کنند و از این وضعیت نجات پیدا کنند. اما کسی حاضر نمی‌شود به اینجا بیاید. ما نه آب داریم نه برق و نه جاده، با این وضعیت معلوم است کسی در اینجا سرمایه‌گذاری نمی‌کند.»

وقتی خشکسالی می‌شود و زمین که تنها دارایی مردم است از دست می‌رود، وقتی دولت هیچ برنامه‌ای برای اشتغال مردم مناطق محروم ندارد، وقتی شرایط برای ادامه‌ی تحصیل فراهم نیست و بچه‌‎ها بیشتر از ۵ کلاس نمی‌توانند درس بخوانند، وقتی مرزها که آخرین امید اهالیِ مرزنشین برای کسب درآمد است نیز بسته می‌شود، فقر بازتولید می‌شود.

در چنین شرایطی انباشت سرمایه‌های انسانی، مالی، زیرساختی و اجتماعی امکان‌پذیر نیست و به این ترتیب روز به روز بر سختی و پرتراکم شدن فقر در این مناطق افزوده می‌شود. 

به گفته‌ی بسیاری از کارشناسانِ توسعه، جوامعی که مدل درستی برای توسعه ندارند، دچار قفل‌شدگی می‌شوند؛ به طوریکه نه تنها مسیری برای حرکت به جلو پیدا نمی‌کنند بلکه درجا می‌زنند و به تدریج عقبگرد می‌کنند.

در این شرایط مناطق دورافتاده و پیرامونی و آن‌هایی که کمتر صدایشان شنیده می‌شود و با قدرت مرکزی فاصله دارند، عقب‌ماندگی شدیدتری را تجربه می‌کنند.

سخن پایانی آنکه درد و رنج حاصل از تداوم این وضعیت بحران آفرین است. آن‌ها که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند از هیچ چیز و هیچ کس هم نمی‌ترسند